معنی شهر ساحلی گیلان
حل جدول
بندرانزلی
بندر انزلی
شهر ساحلی
بندر
شهر گیلان
املش، لشتنشا
کسما
آستارا
اسالم
رودسر
املش
آستانه، منجیل
خمام- رودبار
فارسی به عربی
میناء
لغت نامه دهخدا
ساحلی. [ح ِ] (ص نسبی) از ساحل. منسوب بساحل.
- بلاد ساحلی، دریا بار.
ساحلی. [ح ِ] (اِخ) صالح بن بیان ثقفی فنزی معروف به ساحلی. از محدثان است. رجوع به صالح بن بیان. و رجوع به الانساب سمعانی (ذیل کلمه ٔ ساحلی) شود.
ساحلی. [ح ِ] (اِخ) محمدبن علی صوری ساحلی مکنی به ابوعبداﷲ از شهر صوراست که برساحل دریای روم واقع است. مردی عالم و حافظ قرآن بود، و احادیث بسیاری روایت کرده است. وی به مصر و شام سفر کرد و سرانجام به عراق رفت، و تا هنگام مرگ ساکن بغداد بود. رجوع به الانساب سمعانی شود.
معادل ابجد
725